مقدمه
کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته طیف گستردهای از کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین هستند. این مفهوم و مفاهیم مترادف با آن یعنی جهان سوم، پیرامون و... در ده های ۵۰ و ۶۰ رواج یافتند و برای ایجاد تمایز بین کشورهای پیشرفته و غیرپیشرفته به کار گرفته شدند. این کشورها از لحاظ سیاسی، اقتصادی، صنعتی و... از توسعه کمتری نسبت به کشورهای پیشرفته برخوردار هستند. در مقابل کشورهای توسعه یافته یا جهان اول شامل آمریکا، ژاپن و اروپای غربی در زمینههای سیاسی، اقتصادی، علمی و ... از توسعه زیادی برخوردار هستند و میزان رفاه اجتماعی آنها بیشتر است.
نخبگان در ساختار قدرت
نخبگان عمدتا افراد تحصیل کرده از طبقه متوسط هستند. این افراد درک و بینش بالایی نسبت به مسائل و اتفاقات مختلف دارند و از آنها به عنوان سرمایه انسانی یاد میشود. این افراد نقش بسیار مهم و کلیدی را در اتفاقات و تحولات هر جامعهای ایفا میکنند. استفاده از نخبگان در ساختار قدرت و حکومت می تواند باعث کارآمدی و توانایی یک حکومت شود، زیرا نخبگان توانایی شناسایی نقاط ضعف، ارائه راهحل برای حل مسائل و... را دارا میباشند. همچنین نخبگان پل ارتباطی بسیار مناسبی بین مردم و حکومت هستند و می توانند یک رابطه دو سویه موثر را بین مردم و حکومت ایجاد کنند.
نخبگان در کشورهای در حال توسعه
در اکثر کشورهای در حال توسعه به صورت محدودی از نخبگان در ساختار قدرت استفاده میشود. در این کشور ها نخبگان عمدتا در کشورهای پیشرفته تحصیل کرده و تا حدودی به سمت ارزشهای این کشورها گرایش مییابند. با توجه به اینکه در کشورهای در حال توسعه، عناصر نظامیگری و سرکوب شدت بیشتری دارند، نخبگان از آزادی عمل زیادی برخوردار نیستند. به عبارتی دیگر نخبگان در این کشورها به صورت جهت دار فعالیت میکنند؛ یعنی در راستا آنچه که حکومت از آنها میخواهد. در کشورهای درحال توسعه، حکومت ها برای کسب، حفظ و تدوام قدرت بیشتر از عناصر نظامیگری و سرکوب استفاده میکنند و کمتر به نخبگان اهمیت میدهند. همین مسئله باعث سلب مشروعیت و ایجاد نارضایتی گسترده مردم میشود.
نکته دیگر اینکه سیستم گردش نخبگان در این کشورها به صورت بسته و دایرهای است. یعنی نخبگان جوان و جدید به راحتی امکان ورود به ساختار قدرت را ندارند. بلکه در این ساختار چندین نخبه برای مدت زمان زیادی به کار گرفته میشوند و مدام قدرت بین آنها می چرخد مثل یک دایره. این مسئله، ویژگیهای پویایی و به روز بودن را از حکومت های در این کشورها سلب میکند.
کم توجهی به نهاد دانشگاه، استفاده نامناسب از نخبگان و ظرفیت آنها از مهمترین عوامل ناکارآمدی حکومتها در کشورهای در حال توسعه میباشد.
نخبگان در کشورهای توسعه یافته
در کشورهای توسعه یافته به نهاد دانشگاه به عنوان مرکز پرورش نخبگان توجه بیشتری میشود. از این رو سرمایه و امکانات قابل توجهی به نهاد اختصاص داده میشود تا از سرمایه های انسانی آن استفاده شود. در این کشورها حکومتها بر کسب، حفظ و تدوام قدرت از نخبگان و توانایی آن استفاده میکنند. در ظرف مقابل نخبگان با به کارگیری نظریات و راهکارهای خود سطح کارایی حکومت ها را افزایش داده و رابطهی مناسبی را بین مردم و حکومت ایجاد میکنند. سیستم گردش نخبگان در این کشورها به صورت خطی و باز است. به این معنا که نخبگان در تعداد محدود و برای مدت زمان طولانی به کار گرفته نمی شوند. بلکه از نخبگان به صورت نامحدود و برای مدت زمان معنی استفاده میشود. در این سیستم نخبگان جوان با تفکرات نو و به روز مورد استفاده قرار میگیرند. استفاده از نظرات کارشناسانه نخبگان در ساختار قدرت و مدیریت باعث کارایی حکومتها در کشورهای توسعه یافته شده است. این کشورها علاوه بر استفاده از نخبگان بومی، نخبگان غیربومی را از کشورهای مختلف بهخصوص کشورهای در حال توسعه جذب کرده و به طور گسترده آنها را در سطوح فنی و صنعتی به کار میگیرند. این اقدام باعث تقویت زیرساخت های علمی این کشورها و تضعیف بنیادهای علمی کشورهای در حال توسعه میشود.
نتیجه گیری
نخبگان، سرمایههای انسانی هر جامعه هستند که پرورش یافته نهاد دانشگاه می باشند. بدون شک توجه به نهاد دانشگاه و استفاده از نخبگان در ساختار مدیریت و حکومت می تواند باعث کارآمدی و توانمندی کشورها و نظامهای سیاسی آنها شود. از این رو کشورهای در حال توسعه برای ارتقا و توسعه نظام های سیاسی خود بایستی از نخبگان به طور گسترده استفاده کنند
منابع
مسائل سیاسی و اقتصادی جهان سوم، دکتر احمد ساعی
رابطه دانشگاه با قدرت سیاسی در جهان سوم، اصغر افتخاری، مهدی نادری باب اناری
اگر در مورد این نوشته سوالاتی دارید و یا اینکه فکر میکنید اشکالاتی دارد ، بهترین راه گفتگو مستقیم با نویسنده و سایر کاربران است